Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بر
2 . روی
3 . به محض
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[حرف اضافه]
upon
/əˈpɑn/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بر
مترادف و متضاد
on
1.it was based upon two principles.
1. آن بر اساس دو قاعده بود.
2
روی
مترادف و متضاد
on
1.Upon her head she wore a black velvet hat.
1. روی سرش، او کلاه مخملی سیاهی پوشیده بود.
3
به محض
به مجرد
1.He got arrested upon arrival.
1. او به محض رسیدن، بازداشت شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
upmarket
upload videos
upload
uplifting
uplifted
upper
upper case
upper class
upper hand
upper house
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان