[صفت]

upper

/ˈʌp.ər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: uppermore] [حالت عالی: uppermost]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بالایی فوقانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بالایی علیا فوقانی بالادست
مترادف و متضاد higher lower
  • 1.the upper floors are for senior partners.
    1. طبقات بالایی برای شرکای ارشد است.
  • 2.the upper lip
    2. لب بالایی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان