Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بالایی
2 . مهمترین
3 . بالاترین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
uppermost
/ˈʌpərmoʊst/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بالایی
فوقانی
formal
the uppermost branches of the tree
شاخههای بالایی درخت
2
مهمترین
پراهمیتترین
1.These thoughts were uppermost in my mind.
1. این افکار در ذهن من مهمترین (افکار) بودند.
[قید]
uppermost
/ˈʌpərmoʊst/
غیرقابل مقایسه
3
بالاترین
رو به بالا
formal
1.Place that on a flat surface, shiny side uppermost.
1. آن را روی یک سطح صاف بگذارید به گونهای که سمت براق آن رو به بالا باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
uppercut
uppercase
upper-normandy
upper-middle-class
upper-lower-class
uppish
uppishly
uppishness
uppity
uppityness
کلمات نزدیک
upper-class
upper school
upper jaw
upper house
upper hand
upright
uprightness
uprising
upriver
uproar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان