[صفت]

uppermost

/ˈʌpərmoʊst/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بالایی فوقانی

formal
the uppermost branches of the tree
شاخه‌های بالایی درخت

2 مهم‌ترین پراهمیت‌ترین

  • 1.These thoughts were uppermost in my mind.
    1. این افکار در ذهن من مهم‌ترین (افکار) بودند.
[قید]

uppermost

/ˈʌpərmoʊst/
غیرقابل مقایسه

3 بالاترین رو به بالا

formal
  • 1.Place that on a flat surface, shiny side uppermost.
    1. آن را روی یک سطح صاف بگذارید به گونه‌ای که سمت براق آن رو به بالا باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان