[اسم]

vault

/vɔːlt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طاق سقف گنبدی شکل

معادل ها در دیکشنری فارسی: طاق
a Gothic vault
یک طاق (به سبک) گوتیکی

2 مقبره

  • 1.She is to be buried in the family vault.
    1. او قرار است در سردابه خانوادگی به خاک سپرده شد.

3 خرک (ژیمناستیک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: خرک

4 سردابه

تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان