[فعل]

to vaunt

/vɔːnt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: vaunted] [گذشته: vaunted] [گذشته کامل: vaunted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لاف زدن به رخ (دیگران) کشیدن

مترادف و متضاد boast brag
  • 1.The head coach warned her players not to vaunt their undefeated record.
    1. سرمربی به بازیکنانش هشدار داد که لاف رکورد شکست ناپذیریشان را نزنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان