[فعل]

to veg out

/vedʒ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: vegged out] [گذشته: vegged out] [گذشته کامل: vegged out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لم دادن استراحت کردن، آسودن

informal
  • 1.After such a tough week in work, all I want to do this weekend is veg out in front of the TV.
    1. بعد از چنین هفته سختی سر کار، تنها کاری که این آخر هفته می‌خواهم بکنم لم دادن جلوی تلویزیون است.
  • 2.I'm exhausted - I think I'll just go home and veg out in front of the TV tonight.
    2. خیلی خسته‌ام؛ فکر کنم امشب فقط بروم خانه و جلوی تلویزیون لم بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان