Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کم
2 . کم شدن
3 . افول کردن (ماه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
wane
/weɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کم
کاهش، افول
مترادف و متضاد
decline
decrease
1.Her popularity has been on the wane for some time.
1. محبوبیت او مدتی است که کم شده است.
2.Violent crime appears to be on the wane in the capital.
2. به نظر می رسد جرم و خشونت در پایتخت رو به افول است.
[فعل]
to wane
/weɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: waned]
[گذشته: waned]
[گذشته کامل: waned]
صرف فعل
2
کم شدن
کاهش یافتن، رو به کاهش بودن
مترادف و متضاد
decline
decrease
dwindle
increase
1.Support for the strike was waning.
1. حمایت از اعتصاب رو به کاهش بود.
2.Their popularity waned during that period.
2. محبوبیت آنها در آن دوران کم شد.
3
افول کردن (ماه)
مترادف و متضاد
wax
1.The moon was waning, and each day it rose later.
1. ماه داشت افول میکرد و هر روز دیرتر طلوع میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
wandering
wander
wand
wan
wampum
wanness
want
wantonly
wapiti
war
کلمات نزدیک
wanderlust
wanderings
wandering
wanderer
wander
wang
wangle
wanna
wannabe
want
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان