[اسم]

wane

/weɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کم کاهش، افول

مترادف و متضاد decline decrease
  • 1.Her popularity has been on the wane for some time.
    1. محبوبیت او مدتی است که کم شده است.
  • 2.Violent crime appears to be on the wane in the capital.
    2. به نظر می رسد جرم و خشونت در پایتخت رو به افول است.
[فعل]

to wane

/weɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: waned] [گذشته: waned] [گذشته کامل: waned]

2 کم شدن کاهش یافتن، رو به کاهش بودن

مترادف و متضاد decline decrease dwindle increase
  • 1.Support for the strike was waning.
    1. حمایت از اعتصاب رو به کاهش بود.
  • 2.Their popularity waned during that period.
    2. محبوبیت آنها در آن دوران کم شد.

3 افول کردن (ماه)

مترادف و متضاد wax
  • 1.The moon was waning, and each day it rose later.
    1. ماه داشت افول می‌کرد و هر روز دیرتر طلوع می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان