[صفت]

wanted

/ˈwɑːntɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more wanted] [حالت عالی: most wanted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحت تعقیب فراری

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحت تعقیب
  • 1.He is wanted by the police in connection with the deaths of two people.
    1. او به خاطر ارتباط با قتل دو نفر توسط پلیس تحت تعقیب است
  • 2.Italy’s most wanted man
    2. تحت تعقیب ترین فرد ایتالیا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان