[فعل]

to watch out

/wɑʧ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: watched out] [گذشته: watched out] [گذشته کامل: watched out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مراقب بودن مواظب بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاییدن مواظب بودن
informal
  • 1."Watch out!" he shouted, but it was too late - she had knocked the whole tray of drinks on the floor.
    1. او داد زد: «مراقب باش!» اما دیر شده بود؛ او یک سینی پر از نوشیدنی را روی زمین انداخت.
  • 2.Watch out! There's a car coming!
    2. مراقب باش! یک ماشین دارد می‌آید!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان