[اسم]

watercourse

/ˈwɔːtərkɔːrs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آب‌گذر آبراه

معادل ها در دیکشنری فارسی: آبراهه آبگذر
specialized
  • 1.Our priority is to control pollution in direct discharges to watercourses.
    1. اولویت ما کنترل آلودگی در ریزش مستقیم مواد زاید به آب‌گذرها است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان