Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آسیاب آبی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
watermill
/wˈɔːɾɚmˌɪl/
قابل شمارش
1
آسیاب آبی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسیاب آبی
آسیای آبی
تصاویر
کلمات نزدیک
watermelon
watermark
waterlogged
waterline
watering can
waterproof
waters
watershed
waterside
waterski
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان