[اسم]

weasel

/ˈwiːzl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راسو (جانورشناسی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: راسو موش‌خرما

2 آدم آب‌زیرکاه مکار

  • 1.If Fred weren't such a weasel, we could get along better.
    1. اگر "فرد" اینقدر آدم آب‌زیرکاهی نبود، می‌توانستیم بهتر با هم کنار بیاییم.
  • 2.You weasel! How could you?
    2. ای آدم مکار! چطور توانستی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان