1.The weather in the hills can change very quickly, so take suitable clothing.
1.
هوا در بالای تپهها میتواند خیلی سریع تغییر کند، پس لباس مناسب با خودتان ببرید.
hot/cold/wet/fine/summer/windy... weather
آبوهوای بسیار گرم/سرد/مرطوب/خوب/تابستانی/بادی و...
We have had lovely weather all week.
ما تمام هفته آبوهوای خوبی داشتیم.
the weather holds/breaks
آبوهوای خوب ماندن/عوض شدن
The forecast said the weather should hold until Tuesday.
هواشناسی گفت که هوا احتمالاً تا سهشنبه خوب خواهد ماند.
a weather map/chart
نقشه/چارت آبوهوایی
The weather map shows a band of rain coming in from the east.
نقشه آبوهوایی نشان میدهد که یک سامانه بارشی دارد از سمت شرق میآید.
weather permitting
اگر آبوهوا خوب باشد
1.
Several flights were cancelled owing to bad weather.
1.
چندین پرواز به خاطر آبوهوای بد کنسل شدند.
2.
We're going to have a picnic, weather permitting.
2.
اگر آبوهوا خوب باشد، قصد داریم به پیکنیک برویم.
کاربرد اسم weather به معنای آبوهوا
اسم weather در فارسی به معنای "آبوهوا" است. به شرایط جوی یک مکان بخصوص در یک زمان مشخص، آب و هوا گفته میشود. این شرایط شامل تغییرات دمایی، باد، باران و آفتابی بودن و یا ابری بودن هوا میشود. مثال:
"a weather report" (گزارش آبوهوا)
".I'm not going out in this weather" (من در این آبوهوا بیرون نمیروم.)