[صفت]

willing

/ˈwɪlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more willing] [حالت عالی: most willing]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مایل حاضر

معادل ها در دیکشنری فارسی: خواستار خواهان راغب مایل
مترادف و متضاد eager inclined ready reluctant unwilling
  • 1.I'm willing to work weekends.
    1. من مایل هستم آخر هفته‌ها کار کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان