Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مایل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
willing
/ˈwɪlɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more willing]
[حالت عالی: most willing]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مایل
حاضر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواستار
خواهان
راغب
مایل
مترادف و متضاد
eager
inclined
ready
reluctant
unwilling
1.I'm willing to work weekends.
1. من مایل هستم آخر هفتهها کار کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
willfully
willful
will
wildly
wildlife
willingly
willow
willow tree
willy-nilly
wimble
کلمات نزدیک
willies
willie
williamson
williams
william
willingly
willingness
willis
willow
willowy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان