Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رحم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
womb
/wuːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رحم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رحم
زهدان
مترادف و متضاد
uterus
تصاویر
کلمات نزدیک
womanly
womankind
womanizer
womanhood
woman
wombat
womenfolk
womenswear
women’s liberation
wonder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان