[فعل]

to work through

/wɜrk θru/
فعل گذرا
[گذشته: worked through] [گذشته: worked through] [گذشته کامل: worked through]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رفع‌وروجوع کردن (مشکل و...) مدیریت کردن (شرایط ناخوشایند)

  • 1.It's a complex situation but we'll work through it.
    1. وضعیت پیچیده‌ای است، اما می‌توانم مدیریتش کنیم.
  • 2.Just give me a minute to work through the problem.
    2. فقط یک دقیقه به من وقت بده تا (این) مشکل را رفع‌ورجوع کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان