Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معتاد به کار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
workaholic
/ˌwɜːrkəˈhɑːlɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معتاد به کار
پرکار
1.A workaholic is a person who works most of the time and finds it difficult to stop.
1. یک معتاد به کار فردی است که بیشتر وقتش را کار میکند و دست برداشتن از کار برایش دشوار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
workable
work-life balance
work with a computer
work up
work to rule
workbench
workbook
worked up
worker
workforce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان