[فعل]

to write down

/raɪt daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: wrote down] [گذشته: wrote down] [گذشته کامل: written down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یادداشت کردن نوشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: یادداشت کردن نوشتن
  • 1.I'd better write this down, otherwise I'll forget it.
    1. بهتر است این را یادداشت کنم، وگرنه فراموش می‌کنم.
  • 2.Write down the address before you forget it.
    2. قبل از اینکه آدرس را فراموش کنی آن را یادداشت کن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان