Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حذف کردن
2 . داغون کردن (وسیله نقلیه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to write off
/raɪt ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: wrote off]
[گذشته: wrote off]
[گذشته کامل: written off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حذف کردن
لغو کردن
specialized
1.The bank wrote off three hundred delinquent accounts.
1. بانک سیصد حساب متخلف را حذف کرد.
to write off a debt/an investment
بدهی/سرمایهگذاری را حذف کردن
2
داغون کردن (وسیله نقلیه)
دربوداغون کردن، خراب کردن
1.He’s written off two cars this year.
1. او امسال دو اتومبیل را دربوداغون کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
write in
write down
write back
write and send messages
write an essay
write out
write up
write-off
write-protected
write-up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان