Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تصادف
2 . ناهمواری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el accidente
/ˌakθiðˈɛnte/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: accidentes]
1
تصادف
سانحه
1.Tras el accidente, los ocupantes de los dos autos fueron trasladados al hospital.
1. پس از تصادف سرنشینان هر دو اتومبیل به بیمارستان منتقل شدند.
2
ناهمواری
1.Los accidentes en el terreno dificultaron la construcción del edificio.
1. ناهمواری زمین ساخت ساختمان را با مشکل روبهرو کرد.
کلمات نزدیک
lesión
aerosol
empaste
prótesis dental
análisis de sangre
herida
pulso
fractura
contusión
quemadura
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان