[اسم]

la quemadura

/kˌemaðˈuɾa/
قابل شمارش مونث
[جمع: quemaduras]

1 سوختگی

  • 1.El paciente sufrió quemaduras de primer grado.
    1. بیمار از سوختگی درجه یک رنج می‌برد.

2 جای سوختگی اثر سوختگی

  • 1.La quemadura se va curando poco a poco.
    1. جای سوختگی کم‌کم خوب می‌شود.
  • 2.Se cayó un cigarrilllo y ahora hay una quemadura en la alfombra.
    2. یک سیگار افتاد و حالا یک جای سوختگی روی فرش است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان