[اسم]

la aromaterapia

/ˌaɾɔmˌatɛɾˈapja/
غیرقابل شمارش مونث

1 رایحه‌درمانی عطردرمانی

  • 1.No podía dormir y los somníferos no me hacían ningún efecto, así que decidí probar la aromaterapia.
    1. نمی‌توانستم بخوابم و قرص‌های خواب هم تأثیری نداشتند، برای همین تصمیم گرفتم رایحه‌درمانی را امتحان کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان