Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رایحهدرمانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la aromaterapia
/ˌaɾɔmˌatɛɾˈapja/
غیرقابل شمارش
مونث
1
رایحهدرمانی
عطردرمانی
1.No podía dormir y los somníferos no me hacían ningún efecto, así que decidí probar la aromaterapia.
1. نمیتوانستم بخوابم و قرصهای خواب هم تأثیری نداشتند، برای همین تصمیم گرفتم رایحهدرمانی را امتحان کنم.
کلمات نزدیک
homeopatía
hipnosis
fisioterapia
acupuntura
meditación
terapia de grupo
psicoterapia
feng shui
hidroterapia
terapia de la conducta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان