Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شنوایی
2 . آزمون بازیگری یا خوانندگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la audición
/ˌaʊðiθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
شنوایی
1.Beethoven compuso esta obra antes de empezar a perder la audición.
1. "بتهوون" این قطعه را قبل از اینکه شنواییاش را از دست بدهد، نوشت.
2
آزمون بازیگری یا خوانندگی
آزمون هنری
1.En la audición de canto, la voz me temblaba.
1. در آزمون خوانندگی صدایم میلرزید.
کلمات نزدیک
visión
visual
sensibilidad
sensación
percepción
percibir
papila gustativa
receptor
paladar
faringe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان