[اسم]

la bebida

/beβˈiða/
قابل شمارش مونث
[جمع: bebidas]

1 نوشیدنی

  • 1.Su bebida preferida es el Dr. Pepper sin hielo.
    1. نوشیدنی موردعلاقه او "دکتر پپر" با یخ است.

2 مشروب نوشیدن مصرف الکل

  • 1.Lo siento, caballeros, pero está prohibida la bebida en el mercado.
    1. متأسفم آقایان، اما مصرف الکل در بازار ممنوع است.

3 مصرف زیاد الکل

  • 1.La bebida lo va a matar.
    1. مصرف زیاد الکل او را خواهد کشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان