[اسم]

la boca

/bˈoka/
قابل شمارش مونث
[جمع: bocas]

1 دهان

  • 1.El dentista me pidió que abriera mucho la boca para examinarme los dientes.
    1. دندان‌پزشک از من خواست که دهانم را خیلی باز کنم تا دندان‌هایم را معاینه کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان