[اسم]

la cara

/kˈaɾa/
قابل شمارش مونث
[جمع: caras]

1 صورت چهره

  • 1.Se protegió la cara del frío con la bufanda.
    1. او با یک شال صورتش را از سرما حفظ کرد.

2 ضلع طرف، کنار

  • 1.Recuerden escribir sobre las dos caras del papel.
    1. یادتان باشد که روی هر دو طرف کاغذ بنویسید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان