Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بدن
2 . بخش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el cuerpo
/kwˈɛɾpo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Cuerpos]
1
بدن
1.Antes de que entrara al agua, su cuerpo estaba cubierto de arena.
1. قبل از اینکه او وارد آب بشود، بدنش پوشیده از ماسه بود.
2
بخش
قسمت
1.Sacaron un pequeño cuerpo de la galería para renovaciones.
1. آنها بخش کوچکی از گالری را برای بازسازی تعطیل کردند.
کلمات نزدیک
enfadado
gordo
adulto
de mediana edad
comenzar
pelo
cara
tejado
televisión
papel sanitario
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان