Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مشاور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el consultor
/kˌɔnsultˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: consultores]
[مونث: consultora]
1
مشاور
1.Estaba feliz de actuar como consultor de la empresa.
1. از اینکه بهعنوان مشاور شرکت کار کند، خوشحال بود.
کلمات نزدیک
abogado
fiscal
asistente
juez
presidente
contador
corredor de bolsa
bibliotecario
científico
catedrático
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان