[فعل]

descartarse

/dˌeskaɾtˈaɾ/
فعل بازتابی
[گذشته: descarté] [حال: descarto] [گذشته: descarté] [گذشته کامل: descartado]

1 کنار انداختن کنار گذاشتن، دور انداختن

  • 1.Cuando Hugo vió la fortaleza de la oposición, descartó el plan de ataque.
    1. وقتی که "هوگو" قدرت مخالف را دید، برنامه حمله را کنار گذاشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان