Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . میکروب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el germen
/xˈɛɾmɛn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: gérmenes]
1
میکروب
جرم
1.Lávate las manos después de estornudar porque estarán llenas de gérmenes.
1. پس از عطسه دستانت را بشور، زیرا پر از میکروب خواهند بود.
کلمات نزدیک
aseo
maquillaje
loción
colorete
descartar
predilecto
con frecuencia
mal aliento
hilo dental
facial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان