[فعل]

empobrecer

/ˌempɔβɾeθˈɛɾ/
فعل گذرا
[گذشته: empobrecí] [حال: empobrezco] [گذشته: empobrecí] [گذشته کامل: empobrecido]

1 فقیر کردن مستمند کردن

  • 1.Tantos años de guerra empobrecieron al país.
    1. سال‌های زیاد جنگ کشور را فقیر کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان