Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فقیر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
empobrecer
/ˌempɔβɾeθˈɛɾ/
فعل گذرا
[گذشته: empobrecí]
[حال: empobrezco]
[گذشته: empobrecí]
[گذشته کامل: empobrecido]
صرف فعل
1
فقیر کردن
مستمند کردن
1.Tantos años de guerra empobrecieron al país.
1. سالهای زیاد جنگ کشور را فقیر کرد.
کلمات نزدیک
despilfarro
participativo
recesión
cuestión
asumir
intermediario
idéntico
líder
perteneciente
convocar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان