[فعل]

masticar

/mˌastikˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: mastiqué] [حال: mastico] [گذشته: mastiqué] [گذشته کامل: masticado]

1 جویدن

  • 1.Dicen que hay que masticar 32 veces la comida antes de tragarla.
    1. گفته می‌شود که قبل از قورت دادن غذا باید 32 بار آن را بجوی.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان