Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رنج کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
padecer
/pˌaðeθˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: padecí]
[حال: padezco]
[گذشته: padecí]
[گذشته کامل: padecido]
صرف فعل
1
رنج کشیدن
عذاب کشیدن
1.Es una lástima que todavía haya gente que padezca hambre en este mundo.
1. جای تأسف است که هنوز افرادی در این دنیا هستند که از گرسنگی رنج میکشند.
کلمات نزدیک
nupcial
mulato
masticar
lazo
intercambiar
plateado
prosperidad
protagonismo
prototipo
renovar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان