[فعل]

renovarse

/rˌenoβˈaɾse/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me renové] [حال: me renuevo] [گذشته: me renové] [گذشته کامل: renovado]

1 ادامه دادن دوباره شروع کردن، از سر گرفتن

  • 1.Los disturbios en el sur se renovaron tras dos días de paz.
    1. درگیری‌های جنوب پس از دو روز آرامش دوباره از سر گرفته شد.

2 نوسازی کردن تعمیر کردن (renovar)

  • 1.Han renovado el museo, y ahora hay más salas y más exposiciones.
    1. موزه را بازسازی کرده‌اند و حالا گالری‌ها و نمایشگاه‌های بیشتری برگزار می‌شود.

3 تمدید کردن (renovar)

  • 1.Tengo que renovar mi carné de identidad.
    1. باید کارت شناسایی‌ام را تمدید کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان