Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ناگهانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
repentino
/rˌepɛntˈino/
قابل مقایسه
[حالت مونث: repentina]
[جمع مونث: repentinas]
[جمع مذکر: repentinos]
1
ناگهانی
1.El sol se puso y una caída repentina de la temperatura siguió de inmediato.
1. خورشید غروب کرد و کاهش ناگهانی دما به دنبال آن اتفاق افتاد.
کلمات نزدیک
renovar
prototipo
protagonismo
prosperidad
plateado
revuelto
rosario
saborizante
sede
somnolencia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان