Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مونتاژ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el montaje
/mɔntˈaxe/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
مونتاژ
تدوین
1.Tenían que quitar muchas escenas de la película durante el montaje.
1. آنها هنگام تدوین مجبور بودند بسیاری از صحنهها را از فیلم حذف کنند.
کلمات نزدیک
posproducción
casting
rodaje
profundizar
mitológico
localización
promoción
productor
maquillador
secuencia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان