Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . اتاق عمل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la sala de operaciones
/sˈala ðe ˌopɛɾaθjˈones/
قابل شمارش
مونث
[جمع: salas de operaciones]
1
اتاق عمل
1.Están construyendo dos salas de operaciones en el hospital.
1. دارند در بیمارستان دو اتاق عمل میسازند.
کلمات نزدیک
cita
sala de emergencia
unidad de cuidados intensivos
horas de visita
clínica
pastilla
cápsula
inyección
inhalador
espray nasal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان