Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . احساس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el sentimiento
/sˌɛntimjˈɛnto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sentimientos]
1
احساس
حس
1.Tengo el sentimiento de que no dije lo correcto.
1. احساس میکنم که چیز درست را نگفتم.
کلمات نزدیک
restañar
herir
prospecto
flemón
irritado
súbito
cefalea
terapéutico
perjudicial
prevención
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان