[اسم]

el tomate

/tomˈate/
قابل شمارش مذکر
[جمع: tomates]

1 گوجه‌فرنگی

  • 1.Estos tomates se ven deliciosos.
    1. این گوجه‌فرنگی‌ها خوشمزه به‌نظر می‌رسند.

2 سوراخ (جوراب)

  • 1.Todas mis medias tienen un tomate en el talón.
    1. پاشنه تمام جوراب‌شلواری‌هایم سوراخ شده‌است.

3 همهمه هیاهو، سروصدا، قیل‌وقال

informal
  • 1.El elefante que se escapó del zoológico provocó tremendo tomate en el centro.
    1. فیلی که از باغ‌وحش فرار کرد، قیل‌وقال زیادی در مرکز شهر به پا کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان