Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . عصبی شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
avoir les nerfs à fleur de peau
/avwaʁ le nɛʁ a flœʁ də po/
1
عصبی شدن
ناشکیبا و عصبی بودن
1.J'avais les nerfs à fleur de peau ce jour-là et la moindre remarque de ma collègue m'aurait fait perdre patience.
1. من آن روز عصبی شده بودم و کوچکترین اشارهای از سوی همکارم باعث میشد صبرم را از دست بدهم.
2.Tu ne peux rien lui demander en ce moment, elle attend les résultats de son examen et elle a les nerfs à fleur de peau.
2. تو نمیتوانی در این لحظه هیچچیز از او بخواهی، او منتظر نتیجه امتحانش است و ناشکیبا و عصبی است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "داشتن اعصابی مانند برگ گل" است که در حقیقت کنایه از "عصبی شدن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
avoir les joues en feu
avoir les jambes comme du coton
avoir les fils qui se touchent
avoir le seum
avoir le nez qui coule
avoir les pieds sur terre
avoir les tempes grises
avoir l’air
avoir mal
avoir mal au cœur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان