[فعل]

bazarder

/bazaʀde/
فعل گذرا
[گذشته کامل: bazardé] [حالت وصفی: bazardant] [فعل کمکی: avoir ]

1 (جنس) آب کردن

  • 1.Il a tout bazardé.
    1. او همه چیز را آب کرده است.
  • 2.Je veux bazarder ces vieilles affaires.
    2. من می‌خواهم این وسایل قدیمی را آب کنم [بفروشم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان