[اسم]

le bilan de santé

/bilɑ̃ də sɑ̃te/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bilans de santé]

1 معاینه کلی چک آپ، بررسی وضعیت کلی سلامت بیمار

  • 1.Il m'a prescrit un bilan de santé.
    1. او برایم یک معاینه کلی تجویز کرده است.
  • 2.Je vais faire mon bilan de santé.
    2. من معاینه کلی‌ام را انجام خواهم داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان