[اسم]

le comportement

/kɔ̃pɔʀtəmɑ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: comportements]

1 رفتار

  • 1.Il a un comportement étrange ces derniers temps.
    1. در این مدت اخیر رفتارهای عجیبی داشته است.
changer/ajuster...son comportement
رفتار خود را عوض کردن/درست کردن...
  • 1. J'essaye de changer mon comportement.
    1. سعی میکنم رفتارم را عوض کنم.
  • 2. Jean, tu dois ajuster ton comportement.
    2. تو باید رفتارت را درست کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان