Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . زناشویی (غیر رسمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le concubinage
/kɔ̃kybinˈaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
زناشویی (غیر رسمی)
رابطه زناشویی بدون ازدواج
1.Vivre en concubinage
1. در رابطه زناشویی بدون ازدواج زندگی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
concubin
concrétiser
concrétisation
concrètement
concret
concurrence
concurrencer
concurrent
concurrentiel
concéder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان