[اسم]

la configuration

/kɔ̃figyʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 شکل هیئت، ریخت، پیکربندی

  • 1.Des configurations parentales nouvelles.
    1. اشکال خانوادگی جدید.
  • 2.La configuration de ces lieux est propice au repos.
    2. شکل این مکان‌ها مناسب استراحت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان