[اسم]

la connaissance

/kɔnɛsɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 علم شناخت، آشنایی

  • 1.J'ai fait une nouvelle connaissance au bar hier soir.
    1. دیشب در بار یک آشنایی (ملاقات) جدید داشتم.
  • 2.Je ne l'ai pas vu souvent, c'est seulement une connaissance.
    2. من اغلب او را نمی‌بینم، فقط یک آشنایی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان