[فعل]

se connecter

/kɔnɛkte/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: connecté] [حالت وصفی: connectant] [فعل کمکی: être ]

1 وصل شدن

  • 1.Je ne peux plus me connecter à internet, pourquoi ?
    1. دیگر نمی توانم به اینترنت وصل شوم، چرا ؟
  • 2.L'électricien a réussi à connecter les différents appareils.
    2. برق‌کار موفق شد وسیله‌های مختلف را بهم وصل کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان