[اسم]

la connexion

/kɔnɛksjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ارتباط

  • 1.Je cherche une sorte de connexion émotionnelle.
    1. من به دنبال نوعی ارتباط عاطفی می گردم.
  • 2.Mon ordinateur est équipé d'une connexion Internet sans fil.
    2. کامپیوترم مجهز به ارتباط اینترنتی بدون سیم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان