Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . شناختهشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
connu
/kɔny/
قابل مقایسه
1
شناختهشده
معروف، مشهور
1.Ce restaurant est connu pour son ambiance agréable.
1. این رستوران برای [به دلیل] محیط دلپذیرش شناختهشده است.
2.J'ai vu beaucoup de visages connus à la soirée.
2. من چهرههای معروف زیادی در مهمانی دیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
connotation
connivence
connexion
connecté
connecter
connu comme le loup blanc
conquis
conquérant
conquérir
conquête
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان