[صفت]

connecté

/kɔnɛkte/
غیرقابل مقایسه

1 متصل مرتبط

  • 1.L'appareil est connecté et prêt à fonctionner.
    1. وسیله متصل و آماده کار کردن است.
  • 2.Tous nos ordinateurs sont connectés au serveur.
    2. تمام کامپیوترهای ما به سرور (رایانه) متصل هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان